دیشب اومدم ادامشو بنویسم که حضرت یار اومدن

راجع به اینده حرف زدیم

در مورد الان حرف زدیم و به هرراهی که فک کردیم و بررسی کردیم بن بست شد

توی بد برزخی قرار گرفتههر راهیو انتخاب کنه،یچی اذیتش میکنه

سرش نق زدم

باهاش بداخلاقی کردم

بمیرم براش

اشکشو در اوردم

نمیدنم چی درسته چی غلط

 

 

و من خوابم برد. 

بین اون همه بغض و گریهام خوابم برد و تنها موند:(((

کاش میفهمیدم راه درست چیه

 

پ.ن:عنوان مربوط به صبح روزی که شبش هزاران بار صدام زده بود:)

هرکاری دوست داری بکن،فقط تنهام نذار،قهر نکن

از برج مراقبت:لندینگ لطفا

گفته بودی که: ″دوایی بکنم درد تورا″ ما در آن درد به امید دوای تو هنوز ؛)

  ,زدیم ,کردیم ,چی ,برد ,حرف ,خوابم برد ,حرف زدیم ,بغض و ,همه بغض ,اون همه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سید یاسر حکیمی تحصیل در خارج از کشور از زبان یک ایرانی استودیو پروژه آزادگی کود مایع سایت کار افرینی شرکت حسابداری اتحاد حساب ثبت نام راننده ماکسیم بی بی فیلم | دانلود فیلم و سریال جدید ایرانی و بروز باربری یوسف آباد مدافع آرمان ها .سرباز ولایت